
همام تبریزی
شمارهٔ ۷۶
۱
قومی که ره به منزل خوبان همیبرند
اقبال مایهایست که ایشان همیبرند
۲
جان میبرند تحفه به نزدیک یار خویش
خرما به بصره، زیره به کرمان همیبرند
۳
جان را در آن دیار چه قیمت بود ولی
سهل است چون به پیش کریمان همیبرند
۴
دل برگرفتهاند از این خاکدان چو خضر
تا ره به سوی چشمهٔ حیوان همیبرند
۵
خود را نگاه دار ز دیوان راهزن
کانگشتری ز دست سلیمان همیبرند
۶
مغرور علم و طاعت و تقوی خود مشو
کانجا از این متاع فراوان همیبرند
۷
چوگان و دست و پنجه مردان بهانهایست
این گوی را به بخت ز میدان همیبرند
۸
هان ای همام بنده مردان عشق شو
کایشان رهی به مجلس سلطان همیبرند
تصاویر و صوت

نظرات
کاربر سیستمی