
همام تبریزی
شمارهٔ ۷۷
۱
میروی وز پی تو پیر و جوان مینگرند
به تعجب همه در صورت جان مینگرند
۲
هست رویت گل خندان و جهانی مشتاق
همچو بلبل به تو در نعرهزنان مینگرند
۳
غیرتم هست ولی منکر حق نتوان بود
به تفرج به گل و سرو روان مینگرند
۴
گر یکی را ز نظر منع کنم میگوید
که تو هم مینگری گر دگران مینگرند
۵
نتوان چشم کسی بست که در وی منگر
رایگان است نظر جمله جهان مینگرند
۶
کس نداند که پری یا ملکی یا مردم
در تو حیران شده خلقی به گمان مینگرند
۷
عالمی منکر سودای همامند ولی
زیر چشمت همه در چشم و دهان مینگرند
۸
زاهدان نیز چو رندان همه شاهدبازند
فرق آن است که ایشان ز نهان مینگرند
تصاویر و صوت

نظرات
۲۴۶
امیر کرمی
کاربر سیستمی