
همام تبریزی
شمارهٔ ۱۴
۱
با روی تو شمع برفروزد عجب است
با حسن تو دیده برندوزد عجب است
۲
گفتی که ز شمع سوخت دستم ناگاه
خورشید که از شمع بسوزد عجب است
تصاویر و صوت


نظرات
کاربر سیستمی