
امیر حسینی هروی
بخش ۲۰ - حکایت ابراهیم علیه الرحمة باراهب
۱
رفت ادهم در یکی دیر کهن
راهبی دید آشنای این سخن
۲
امتحان کردش که ای سرگشته مرد
پایبند این چنین جایت که کرد؟
۳
گر در این دیر کهن منزل کنی
پوشش و خور از کجا حاصل کنی؟
۴
راهبش گفت این سخن از من خطاست
از خدا پرس اینکه روزیده خداست
۵
بندگان سر بر خط فرمان نهند
پوشش و خورشان خداوندان دهند
۶
این گره بگشا اگر پیوند تست
زانکه پنداری توکل بند تست
۷
رهروی بر هر گلی صد خارکش
امتحان کردن خدا را نیست خوش
۸
بنده باش و هرچه آید رد مکن
جز رضا دادن طریق خود مکن
نظرات