
اقبال لاهوری
بخش ۱۲ - نوای سروش
۱
ترسم که تو میرانی زورق به سراب اندر
زادی به حجاب اندر میری به حجاب اندر
۲
چون سرمه رازی را از دیده فروشستم
تقدیر امم دیدم پنهان بکتاب اندر
۳
بر کشت و خیابان پیچ بر کوه و بیابان پیچ
برقی که بخود پیچد میرد به سحاب اندر
۴
با مغربیان بودم پر جستم و کم دیدم
مردی که مقاماتش ناید بحساب اندر
۵
بی درد جهانگیری آن قرب میسر نیست
گلشن بگریبان کش ای بو بگلاب اندر
۶
ای زاهد ظاهر بین گیرم که خودی فانی است
لیکن تو نمی بینی طوفان به حباب اندر
۷
این صوت دلاویزی از زخمهٔ مطرب نیست
مهجور جنان حوری نالد به رباب اندر
نظرات