اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۲۴۲ - به یکی از صوفیه نوشته شد

۱

هوس منزل لیلی نه تو داری و نه من

جگر گرمی صحرا نه تو داری و نه من

۲

من جوان ساقی و تو پیر کهن میکده ئی

بزم ما تشنه و صهبا نه تو داری و نه من

۳

دل و دین در گرو زهره وشان عجمی

آتش شوق سلیمی نه تو داری و نه من

۴

خزفی بود که از ساحل دریا چیدیم

دانهٔ گوهر یکتا نه تو داری و نه من

۵

دگر از یوسف گمگشته سخن نتوان گفت

تپش خون زلیخا نه تو داری و نه من

۶

به که با نور چراغ ته دامان سازیم

طاقت جلوهٔ سینا نه تو داری و نه من

تصاویر و صوت

کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری با مقدمهٔ احمد سروش - تصویر ۳۲۷

نظرات

user_image
سلیمان
۱۳۹۵/۰۴/۱۴ - ۲۲:۵۹:۰۹
به که با نور چراغ ته دا مان سازیمچگونه خوانده می شود اگر لطف نموده کمک نمایید
user_image
راشد فلاحی
۱۳۹۶/۰۹/۱۲ - ۰۳:۴۸:۴۱
در جواب آقا(ی) سلیمان:بِه (بهتر) که با نورِ چراغِ تهِ دامان سازیم. یعنی وقتی ظرفیت دیدن نور الهی نداریم بهتر که به نور چراغ بسنده کنیم.
user_image
حبیب اکبری
۱۳۹۷/۱۰/۲۶ - ۱۶:۴۷:۳۸
شاید هدف از نور چراغ ته دامان روشنی جسم و ضمیر و ضیایت قلب روشن شاعر باشد
user_image
حبیب اکبری
۱۳۹۷/۱۰/۲۶ - ۱۷:۱۱:۴۹
کلمهٔ ضیایت سهواًنوشته شده ، ضیا درست است
user_image
محمد
۱۳۹۹/۱۱/۱۹ - ۰۲:۵۰:۲۶
لغت‌نامه دهخداچراغ ته دامن . [ چ َ/ چ ِ غ ِ ت َ هَِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چراغ ته دامان . بمعنی چراغ زیر دامان است . چراغ روشنی که برای محفوظ ماندن از باد زیر دامن گیرند.