
اقبال لاهوری
بخش ۲۶۹ - نیچه
۱
گر نوا خواهی ز پیش او گریز
در نی کلکش غریو تندر است
۲
نیشتر اندر دل مغرب فشرد
دستش از خونِ چلیپا احمر است
۳
آنکه بر طرح حرم بتخانه ساخت
قلب او مؤمن دماغش کافر است
۴
خویش را در نار آن نمرود سوز
زانکه بستان خلیل از آذر است
نظرات
سامان خلفی