
اقبال لاهوری
بخش ۶۸ - مرا روزی گل افسرده ئی گفت
۱
مرا روزی گل افسرده ئی گفت
نمود ما چو پرواز شرار است
۲
دلم بر محنت نقش آفرین سوخت
که نقش کلک او ناپایدار است
نظرات