اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۱۰۹ - بینی جهان را خود را نبینی

۱

بینی جهان را خود را نبینی

تا چند نادان غافل نشینی

۲

نور قدیمی شب را بر افروز

دست کلیمی در آستینی

۳

بیرون قدم نه از دور آفاق

تو پیش ازینی تو بیش ازینی

۴

از مرگ ترسی ای زنده جاوید؟

مرگ است صیدی تو در کمینی

۵

جانی که بخشد دیگر نگیرند

آدم بمیرد از بی یقینی

۶

صورت گری را از من بیاموز

شاید که خود را باز آفرینی

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
نیما
۱۳۹۳/۰۷/۱۰ - ۰۴:۴۹:۴۴
این شعر زیبا را با صدای زیبای دکتر محمد اصفهانی بشنوید:www.youtube.com/watch?v=nB8jUsHgQj0
user_image
سید محسن امین
۱۳۹۴/۰۱/۱۷ - ۲۲:۳۶:۰۲
متاسفانه ما ایرانی ها اکثرا اینگونه ایم. چشممون و حواسمون شش دانگ به دیگران و اعمال آنهاست اما در مورد رفتار و کردار خودمان کور مادرزادیم. همه را نصیحت می کنیم و اندز می دهیم اما نوبت خودمان که می رسد مثل کبک سرمان را زیر برف می کنیم
user_image
مهران سلیمانی روزبهانی
۱۳۹۴/۰۷/۲۶ - ۰۶:۱۳:۲۳
پیام کلی شعر این است که ما باید خودمان را باز آفرینیم همانطور که یک نقاش اثری را بوجود می آورد .ولی اگر زرق وبرق دنیا چشمانمان راکور کند متا سفانه جز نادانان خواهیم بود وقادر به این باز آفرینی نخواهیم بود وبرای تشوق ما یاد آور میشود که روح خدا (نور قدیم )در تو دمیده شده است مثل دست حضرت عیسی مرده را میتوانی زنده کنی از مرگ هم نترسید ....از بی ایمانی بترسید
user_image
روفیا
۱۳۹۴/۰۷/۲۶ - ۰۶:۳۵:۲۲
مهران سلیمانی گرامیدست کلیمی اشاره به ید بیضا دارد که موسی کلیم ا... از آستین بر می آورد .باز آفرینی به گمانم اشاره به تولد دوباره و حیات دوباره دارد که باید همین جا رخ دهد .یعنی به آن تولد از مادر اکتفا نکن و دوباره متولد شو :علمی که دهد به تو جان نوعلم عشق است ز من بشنوخیال نکنید همگان زنده اند ، بلکه مردگان متحرک هستند الا عاشق پیشگان !
user_image
مهران سلیمانی روزبهانی
۱۳۹۴/۰۷/۲۷ - ۰۴:۲۵:۱۷
آقا یا خانم روفیا عزیز از توجه شما در ارتباط با ید بیضا حضرت موسی سپاسگذارم باقی مطالب یک مفهوم را میرساند با تشکر
user_image
محمد
۱۳۹۹/۰۳/۰۴ - ۰۱:۵۴:۴۷
کلیمی به دین یهودیت میگن و به حضرت موسی برمیگردهموضوع به حضرت عیسی کاری نداره
user_image
ملیکا رضایی
۱۴۰۰/۰۵/۱۰ - ۲۳:۴۴:۱۷
سلام به نظرم این شعر اشاره مستقیم به این موضوع  به این که خود را اصلاح کرده و از این دنیا چشم بپوشیم نکرده ولی شاید برای برخی این نتیجه گیری شود ،به نظر من بیشتر به این آدمی را نصیحت میکند که مرگ را جزو از طبیعت خود بداند و از مرگ نهراسد ... ولی من در کل با این موضوع مخالف هستم که این دنیا را نادیده گرفت ومرگ را دری برای رفتن به آن دنیا دانست...به نظر من این دنیا بسیار مهم هست حداقل یکی از آن دلایلی که شاید آن را مهم میکند این است که در این دنیا پای می‌گذاریم و در آن دنیا اعمال مان بر اساس این اعمال انجام شده در این دنیا بررسی میشود پس این دنیا مهم هست ...این دنیا مهم هست و آن دنیا مهم نه !اما آن دنیا زیبا چرا ... البته این دنیا هم بسیار زیبا هست ...بنده با وجود تمامی غم ها و دوری ها و سختی ها و شکست های در زندگی و با خستگی بیش از اندازه باز به نظرم چیزهای کوچکی هست که آدمی را بسیارخوشحال کند ...عمه من برای من دو کتاب گرفته !همین آنچنان مرا شگفت زده کرد که خوشحالی من بسیار بیش از این چند هفته شده ...تصمیم گرفته ام که جدا از شرایط زندگی شاد باشم ...به نظر من نباید شادی را از خویش دریغ کرد ...   
user_image
عارف بنان
۱۴۰۲/۱۲/۱۷ - ۰۶:۱۶:۵۵
درود بر دوستان. عجب شعر زیبایی. اینجا شاعر اشاره به درون نگری و خود شناسی داره که منجر به بیداری روحانی یا اصطلاحا خروج از ماتریکس ذهن و بیداری از خواب مصنوعی یا به تعبیر قرآن لیله القدر میشه ( توصیه میکنم دوستان فیلم سینمایی سه گانه ماتریکس رو مشاهده کنن در این زمینه)