
اقبال لاهوری
بخش ۱۱۷ - خودی را مردمآمیزی دلیل نارساییها
۱
خودی را مردمآمیزی دلیل نارساییها
تو ای درد آشنا بیگانه شو از آشناییها
۲
به درگاه سلاطین تا کجا این چهرهساییها
بیاموز از خدای خویش ناز کبریاییها
۳
محبت از جوانمردی به جایی میرسد روزی
که افتد از نگاهش کاروبار دلرباییها
۴
چنان پیش حریم او کشیدم نغمهٔ دردی
که دادم محرمان را لذت سوز جداییها
۵
از آن بر خویش میبالم که چشم مشتری کور است
متاع عشق نافرسوده ماند از کمرواییها
۶
بیا بر لاله پا کوبیم و بیباکانه می نوشیم
که عاشق را بحل کردند خون پارساییها
۷
برون آ از مسلمانان گریز اندر مسلمانی
مسلمانان روا دارند کافر ماجراییها
نظرات