اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۱۲ - نوای من از آن پر سوز و بیباک و غم انگیزست

۱

نوای من از آن پر سوز و بیباک و غم انگیزست

بخاشاکم شرار افتاد و باد صبحدم تیز است

۲

ندارد عشق سامانی ولیکن تیشه ئی دارد

خراشد سینهٔ کهسار و پاک از خون پرویز است

۳

مرا در دل خلید این نکته از مرد ادا دانی

ز معشوقان نگه کاری تر از حرف دلاویز است

۴

به بالینم بیا ، یکدم نشین ، کز درد مهجوری

تهی پیمانه بزم ترا پیمانه لبریز است

۵

به بستان جلوه دادم آتش داغ جدائی را

نسیمش تیز تر می سازد و شبنم غلط ریز است

۶

اشارتهای پنهان خانمان برهم زند لیکن

مرا آن غمزه می باید که بیباک است و خونریز است

۷

نشیمن هر دو را در آب و گل لیکن چه رازست این

خرد را صحبت گل خوشتر آید دل کم آمیز است

۸

مرا بنگر که در هندوستان دیگر نمی بینی

برهمن زاده ئی رمز آشنای روم و تبریز است

تصاویر و صوت

نظرات