
اقبال لاهوری
بخش ۱۳۳ - ای لاله ای چراغ کهستان و باغ و راغ
۱
ای لاله ای چراغ کهستان و باغ و راغ
در من نگر که میدهم از زندگی سراغ
۲
ما رنگ شوخ و بوی پریشیده نیستیم
مائیم آنچه می رود اندر دل و دماغ
۳
مستی ز باده میرسد و از ایاغ نیست
هر چند باده را نتوان خورد بی ایاغ
۴
داغی به سینه سوز که اندر شب وجود
خود را شناختن نتوان جز به این چراغ
۵
ای موج شعله سینه بباد صبا گشای
شبنم مجو که میدهد از سوختن فراغ
نظرات