اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۲۱ - بر عقل فلک پیما ترکانه شبیخون به

۱

بر عقل فلک پیما ترکانه شبیخون به

یک ذره درد دل از علم فلاطون به

۲

دی مغبچه ئی با من اسرار محبت گفت

اشکی که فرو خوردی از بادهٔ گلگون به

۳

آن فقر که بی تیغی صد کشور دل گیرد

از شوکت دارا به از فر فریدون به

۴

در دیر مغان آئی مضمون بلند آور

در خانقه صوفی افسانه و افسون به

۵

در جوی روان ما بی منت طوفانی

یک موج اگر خیزد آن موج ز جیحون به

۶

سیلی که تو آوردی در شهر نمی گنجد

این خانه بر اندازی در خلوت هامون به

۷

اقبال غزل خوان را کافر نتوان گفتن

سودا بدماغش زد از مدرسه بیرون به

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
MIRVAHIDALDIN GHADERI
۱۳۹۲/۰۹/۰۶ - ۱۰:۰۳:۵۷
با سلاملطفا منظور شاعر از این شعر را بیان کنید .بر عقل فلک پیما ترکانه شبیخون به ......
user_image
نازنین
۱۳۹۸/۰۹/۱۷ - ۱۵:۴۳:۵۴
معنی مصرعی که سوال شده: میگه به عقلی که خیلی مغرور هست و ادعای سیر در اسمان ها و افلاک‌ داره بهتره مثل مردمان ترک بتازیم و باهاش بجنگیم.
user_image
یاسی
۱۴۰۰/۰۵/۳۰ - ۱۴:۳۹:۳۸
سلام لطفا مفهوم بیت ۶رو بفرمایین ؟؟ ممنون
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۰/۰۶/۱۰ - ۰۵:۰۴:۱۹
سلام  معنی تحت اللفظی میشه: این شهر گنجایش این سیلی که تو آوردی رو نداره وخانه ها رو خراب میکنه وبهتره که به دریاچه هامون ببریش 
user_image
ایرانه
۱۴۰۱/۰۶/۰۷ - ۰۰:۴۴:۲۸
سلام. امکانش هست معنای بیت پنجم را بیان کنید؟