اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۲۶ - ساقیا بر جگرم شعلهٔ نمناک انداز

۱

ساقیا بر جگرم شعلهٔ نمناک انداز

دگر آشوب قیامت به کف خاک انداز

۲

او بیک دانهٔ گندم به زمینم انداخت

تو بیک جرعه آب آنسوی افلاک انداز

۳

عشق را باده مرد افکن و پرزور بده

لای این باده به پیمانه ادراک انداز

۴

حکمت و فلسفه کرده است گران خیز مرا

خضر من از سرم این بار گران پاک انداز

۵

خرد از گرمی صهبا بگدازی نرسید

چارهٔ کار به آن غمزه چالاک انداز

۶

بزم در کشمکش بیم و امید است هنوز

همه را بی خبر از گردش افلاک انداز

۷

میتوان ریخت در آغوش خزان لاله و گل

خیز و بر شاخ کهن خون رگ تاک انداز

تصاویر و صوت

کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری با مقدمهٔ احمد سروش - تصویر ۱۹۴

نظرات

user_image
فاطمه یاوری
۱۴۰۲/۰۱/۱۱ - ۰۳:۵۰:۲۱
او به یک دانه‌ی گندم به زمینم انداخت:))