اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

بخش ۴۸ - یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی

۱

یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی

جام می در دست من مینای می در دست وی

۲

درکنار آئی خزان ما زند رنگ بهار

ورنیا ئی فرودین افسرده تر گردد ز دی

۳

بیتو جان من چو آن سازی که تارش در گسست

در حضور از سینهٔ من نغمه خیزد پی به پی

۴

آنچه من در بزم شوق آورده ام دانی که چیست؟

یک چمن گل یک نیستان ناله یک خمخانه می

۵

زنده کن باز آن محبت را که از نیروی او

بوریای ره نشینی در فتد با تخت کی

۶

دوستان خرم که بر منزل رسید آواره ئی

من پریشان جاده های علم و دانش کرده طی

تصاویر و صوت

کلیات اشعار فارسی مولانا اقبال لاهوری با مقدمهٔ احمد سروش - تصویر ۲۰۱

نظرات

user_image
امیرحسین علی محمدی
۱۳۹۸/۰۲/۲۲ - ۰۳:۵۳:۲۳
با این شعر اوقات خوشی داشتم درود بر روان پاک علامه اقبالیاد مطلبی از کتاب بازسازی فکر دینی در جهان اسلام ایشان افتادم که از قول عبدالقدوس گانگهی (از صوفیان هندی) نقل نموده است که: پیامبر به معراج رفت و برگشت،اگر من بودم برنمی گشتم ...این شعر هم از اشعاریست که مرحوم علامه در اوج مواجید وتجربیات عرفانیشون سرودن وتحفه ایست از رهاورد معراجشون ... به قول ملای رومبه معراج برآئید چو از آل رسولیدرخ ماه ببوسید چو بر بام بلندید