
اقبال لاهوری
بخش ۴۸ - یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی
۱
یاد ایامی که خوردم باده ها با چنگ و نی
جام می در دست من مینای می در دست وی
۲
درکنار آئی خزان ما زند رنگ بهار
ورنیا ئی فرودین افسرده تر گردد ز دی
۳
بیتو جان من چو آن سازی که تارش در گسست
در حضور از سینهٔ من نغمه خیزد پی به پی
۴
آنچه من در بزم شوق آورده ام دانی که چیست؟
یک چمن گل یک نیستان ناله یک خمخانه می
۵
زنده کن باز آن محبت را که از نیروی او
بوریای ره نشینی در فتد با تخت کی
۶
دوستان خرم که بر منزل رسید آواره ئی
من پریشان جاده های علم و دانش کرده طی
تصاویر و صوت

نظرات
امیرحسین علی محمدی