
اقبال لاهوری
بخش ۵۷ - به فغان نه لب گشودم که فغان اثر ندارد
۱
به فغان نه لب گشودم که فغان اثر ندارد
غم دل نگفته بهتر همه کس جگر ندارد
۲
چه حرم چه دیر هر جا سخنی ز آشنائی
مگر اینکه کس ز راز من و تو خبر ندارد
۳
چه ندیدنی است اینجا که شرر جهان ما را
نفسی نگاه دارد، نفسی دگر ندارد
۴
تو ز راه دیدهٔ ما به ضمیر ما گذشتی
مگر آنچنان گذشتی که نگه خبر ندارد
۵
کس ازین نگین شناسان نگذشت بر نگینم
بتو می سپارم او را که جهان نظر ندارد
۶
قدح خرد فروزی که فرنگ داد ما را
همه آفتاب لیکن اثر سحر ندارد
نظرات
مقبول صدیقی
مقبول صدیقی
شهرام
زهرا غلامی