ایرانشان

ایرانشان

بخش ۱۱۵ - آماده شدن آتبین برای جنگ

۱

چو بر خواند نامه بدو ترجمان

بخواند آتبین را هم اندر زمان

۲

از آن نامه و رازش آگاه کرد

دلش را به کین خواستن راه کرد

۳

بدو گفت کاندیشه ی کار کن

خرد را بدین داروی یار کن

۴

مگر کینه ی خویش باز آوری

دل دشمنان در گداز آوری

۵

بدو آتبین گفت کای سرفراز

توان رزم جستن به مردان و ساز

۶

مرا گر تو نیرو دهی نیست باک

به پیشم چه چینی چه یک مشت خاک

۷

گر آن بدگهر نیست اندر سپاه

نیابد سواری سوی خانه راه

۸

اگر سی هزارند وگر صد هزار

به شمشیر از ایشان برآرم دمار

۹

بدو گفت گنج و سپه پیش توست

که گنج و سپه داروی ریش توست

۱۰

به دستور فرمود تا هرچه خواست

ز گنج و ز ساز سپه کرد راست

۱۱

جهانجوی هشتاد کشتی بخواست

گزیده سپاهی بدو در نشاخت

۱۲

ز گردان کوهی دو ره ده هزار

همه با سلیح از درِ کارزار

۱۳

زن و بچه و گنجش آن جا بماند

به روز همایون سپه را براند

۱۴

به دستور ماچین بسی چیز داد

ز دینار و اسبان تازی نژاد

۱۵

فرستادش از پیش تا پیش شاه

برد آگهی کاینک آمد سپاه

تصاویر و صوت

کوش نامه به کوشش جلال متینی - حکیم ایرانشان بن ابی الخیر - تصویر ۳۰۷

نظرات