ایرانشان

ایرانشان

بخش ۱۱۷ - نامه ی آتبین به شاه طیهور

۱

نویسنده را نامه فرمود و گفت

که با نیکمردان هنر باد جفت

۲

بدین نامه، شاها تو رامش پذیر

که بر ما دگر گشت گردون پیر

۳

فگنده همه دشت پر دشمن است

لب ژرف دریا سر بی تن است

۴

یکی حمله آورد سالارِ کوش

که از نامداران رمانید هوش

۵

بزد خشت سوزنده بر جوشنم

از آن بد نگهداشت یزدان تنم

۶

سرش زخم کردم به یک زخم گرز

رمید از سپهدار یکباره برز

۷

ز دیهیم چون روی برگاشت بخت

سپاهش چو ریزنده برگ درخت

۸

ز پشت تگاور همی ریختند

نبودند صد تن که بگریختند

۹

همه کشته گشتند در کارزار

دگر خسته و بسته بیچاره زار

۱۰

سپه یافت چندان فزونی و ساز

که هرکس شد از خواسته بی نیاز

۱۱

از این مایه ور گنج و بار و بنه

چو سالار پرمایه شد یک تنه

۱۲

یکی بهره از هرچه در خورد شاه

فرستادم اینک بدان بارگاه

۱۳

ز دریا من آهنگ کردم به چین

ببینم که چون است چندان زمین

۱۴

یکی بر گرایم یلان را به جنگ

ببینم که پیشم که دارد درنگ

تصاویر و صوت

کوش نامه به کوشش جلال متینی - حکیم ایرانشان بن ابی الخیر - تصویر ۳۱۰

نظرات