
ایرانشان
بخش ۱۲۴ - آگاه شدن کوش از پیروزی آتبین
۱
سواران نوشان چو بشتافتند
به بیت المقدس خبر یافتند
۲
که شاه جهان رفت زی باختر
همان کوش با لشکرش سربسر
۳
از آن جا سوی باختر تاختند
روان از غم و رنج بگداختند
۴
شتابان رسیدند نزیک کوش
نه با مرد کوش و نه با اسب توش
۵
چو پیغام و نامه بدید و بگفت
برآشفت و از غم همه شب نخفت
۶
چو رنگ شب تیره گون پاک شد
ابا نامه نزدیک ضحاک شد
۷
فرستادگان را بر شاه خواند
شنیده همه پیش او باز راند
۸
برآشفت ضحاک و با کوش گفت
که با باد باید که باشی توجفت
۹
ز لشکر بدو داد پانصد هزار
سواران رزم و دلیران کار
۱۰
بدو داد منشور خاور تمام
شه خاورش گفت در نامه نام
۱۱
فراوانش بخشید هرگونه چیز
ز دینار، وز تاج و ز تخت نیز
۱۲
هم از یاره و افسر خسروان
هم از اسب و ساز و سلیح گوان
۱۳
بدو گفت دشمن بنیرو بود
که دو سال دارای چین او بود
۱۴
چنان رو که ناگه بر او برزنی
بن و بیخ دشمن همه برکنی
۱۵
ببوسید روی زمین پیش شاه
وز آن پس برون برد لشکر به راه
تصاویر و صوت

نظرات