ایرانشان

ایرانشان

بخش ۳۰۷ - فرستادن فریدون، سلم را به روم و فرمانبرداری شاهان روم از وی

۱

به هنگام رفتن به سلم سترگ

چنین گفت پس شهریار بزرگ

۲

که چون راست گردد تو را مرز و بوم

یکی آگهی جوی از آن دیو شوم

۳

مرا ز آن ستمکاره آگاه کن

سواری تو با نامه بر راه کن

۴

که من قارن رزم زن را ز گاه

فرستم به نزدیک تو با سپاه

۵

ببندید یکباره او را میان

مگر زآن میانش سرآید زمان

۶

گر او را ز روی زمین کم کنید

دل من بیکبار بی غم کنید

۷

ز درگاه خسرو چو سلم سترگ

سوی روم شد با سپاهی بزرگ

۸

لب نامداران و شاهان روم

به خاک اندر آمد ببوسید بوم

۹

همه زیردستی نمودند پاک

به فرمان او شد بلند و مغاک

تصاویر و صوت

کوش نامه به کوشش جلال متینی - حکیم ایرانشان بن ابی الخیر - تصویر ۶۱۰

نظرات