ایرانشان

ایرانشان

بخش ۳۰۸ - آگاه شدن کوش از آمدن سلم

۱

چو فاروق و سقلاب سالار نیز

به کوش دلاور نداند چیز

۲

به هر یک فرستاد پیغام و گفت

که در سر چه دارید راز نهفت؟

۳

بر آمد کنون سال و ماه دراز

کز آن سر نیامد به ما ساو و باز

۴

چنین پاسخ آورد هر یک نخست

که ما را تو از سلم برهان درست

۵

به مرزی که سلم فریدون بود

ز ما باژ خواهی همی چون بود

۶

چو پاسخ بدان شیر شرزه رسید

بجوشید و لب را به دندان گزید

۷

به سوگند بگشاد گویا زبان

که گر یابم از چرخ گردان زمان

۸

من اهنگ ایران خرّم کنم

همه شهرها پُر ز ماتم کنم

۹

به کین جهاندار ضحاک شاه

در آرم فریدونِ کی را ز گاه

۱۰

همه لشکر از کشورش بازخواند

همه نامداران سرافراز خواند

تصاویر و صوت

کوش نامه به کوشش جلال متینی - حکیم ایرانشان بن ابی الخیر - تصویر ۶۱۰

نظرات