
ایرانشان
بخش ۳۲۴ - بازگردانیدن سلم، ایرانیان و سپاه برادرش، تور را
۱
بدو خلعت خسروانی فگند
ز تخت و کلاه و ستام و سمند
۲
به ایرانیان داد بسیار چیز
سپاه دگر را درم داد نیز
۳
سپاه برادرش را همچنین
بسی چیز بخشید و کرد آفرین
۴
سوی شاهشان کرد یکسر گُسی
روان شد ز درگاه او هر کسی
۵
بخوبی فرستادشان نزد اوی
همه کامگار و همه تازه روی
۶
خود و لشکر روم و مردان کار
گرفتند کوه کلنگان حصار
۷
چنان هشت سالش نگهداشتند
که مرغ از بر کوه نگذاشتند
۸
نشد خوردنی اندر او هیچ کم
نه از هیچ رویی بر ایشان ستم
۹
زمان تا زمان کوش تا مرز جنگ
ز دریا برون آمدی چون نهنگ
۱۰
یکی گوشه ای لشکری برزدی
گهی تیغ و گه آتش اندر زدی
۱۱
چو انبوه گشتی برآن بر سپاه
گرفتی سوی کشتی خویش راه
۱۲
ز دریا شدی باز بر تیغ کوه
شد از کوش، سلم دلاور ستوه
تصاویر و صوت

نظرات