
ایرانشان
بخش ۳۳۱ - سپاه خواستن تور از سلم و کوش
۱
به تو آگهی آمد از هر دوان
خراسان یله کرد و آمد دوان
۲
به جیحون گذر کرد و بیراه و راه
سوی ماورالنّهر شد با سپاه
۳
سپه خواست از کوش و سلم سترگ
ز هر سو بیامد سپاه بزرگ
۴
سپاهی که هامون و دریا و کوه
شد از نعل اسبان ایشان ستوه
۵
سراپرده بر دشت بیکند زد
به مه بر ز خاک سیه بند زد
۶
دو دیده کشیده به راه دراز
که سالار خسرو کی آید فراز
۷
نریمان و قارن ز جیحون گذر
نکردند تا خسرو تاجور
۸
چه فرماید و چون بود رای او
چه آید ز رای دلارای او
تصاویر و صوت

نظرات