ایرانشان

ایرانشان

بخش ۵۸ - اندیشه ی شاه چین درباره ی فرزند دیو چهره اش

۱

ز هر گونه گفتار، گوینده گفت

شه چین از اندیشه ی این نخفت

۲

روانش همیشه در اندیشه بود

از آن بچّه کافگنده در بیشه بود

۳

دلش ز آن، نشان داد هرگه درست

ورا راز گردون همی بازجست

۴

که این دیو چهره ز پشت من است

که گفتم نژادش ز آهرمن است

۵

جز آن نیست کافگندمش زار و خوار

در آن بیشه در پیش مردارخوار

۶

چو بردادِ یزدان نکردم پسند

هم از وی رسانید بر من گزند

۷

همه شب همی بود پیچان چو مار

گه اندر شگفتی گه اندر شمار

۸

که چند است کآن کودک آمد پدید؟

که این روز زین سان کمر برکشید

۹

چهل سال، سالش نباشد فزون

یکی بود همچو[ن] کُه بیستون

تصاویر و صوت

کوش نامه به کوشش جلال متینی - حکیم ایرانشان بن ابی الخیر - تصویر ۲۲۸

نظرات