
ایرانشان
بخش ۷۵ - پاسخ کوش به آتبین
۱
بدو گفت کوش ای سبک مایه مرد
به گرد در پادشاهی مگرد
۲
تو تا من نبودم چو روباه لنگ
نبودت شب و روز جایی درنگ
۳
همه روز با بیم بگذاشتی
شب از جای دوشینه برداشتی
۴
نبودت خورش سال و مه جز شکار
خور و خواب در بیشه و کوهسار
۵
چه بود ار مرا نیز کردی بزرگ
که تو بیشه برداشتی همچو گرگ
۶
چو من برکشیدم سر و سفت و یال
شدی شاه چین را بدان بی همال
۷
که از بیشه در دشت و رود آمدی
برِ خسروِ چین فرود آمدی
۸
دوباره شکستم سپاه پدر
توانگرت کردم به سیم و به زر
۹
شدی بی نیاز از همه گونه چیز
برادر بکشتم ز بهر تو نیز
۱۰
چو آگاه گشتم ز کار پدر
پدر بهتر از دایه ی بدگهر
۱۱
مرا دایه بودی و پروردگار
گرامی ولیکن نه چون شهریار
۱۲
چو پاداش خواهی بدین دایگی
چو پر مایه گشتی ز بی مایگی
۱۳
چو نیواسب کشتم در این کارزار
از او به نباشد همانا سُوار
تصاویر و صوت

نظرات