
ایرانشان
بخش ۹۶ - گفتار اندر رسیدن شاه چین به خمدان و آرایش کردن شهر
۱
کنون بازگردم به گفتار کوش
ز دهقان دیندار بشنو به هوش
۲
چو سالار چین با سپه برگرفت
سوی شهر خمدان ره اندر گرفت
۳
همه شهرهایی که بر راه بود
کز آن شاه و دستورش آگاه بود
۴
به کام دل شاه برخاستند
سراسر به دیبا بیاراستند
۵
بدان کامگاری همی رفت شاه
به خمدان درآمد به آرامگاه
۶
همه کوی بروی درم ریختند
به سر بر ورا زعفران بیختند
۷
ز دیبای چین بود دیوارها
پر از رامش و رود بازارها
۸
سرایی ز خمدان بپرداختند
بدو اندرون سازها ساختند
۹
نهادند در پیشگه تخت عاج
بیاویختند از بر تخت تاج
۱۰
بر او کوش را شاد بنشاندند
ورا شاه مکران و چین خواندند
۱۱
فرستاد نزدیک او صد غلام
صد اسب گزیده به زرّین ستام
۱۲
ز خوبان خلّخ صد و ده کنیز
ز گنج گرانمایه هرگونه چیز
تصاویر و صوت

نظرات