جمال‌الدین عبدالرزاق

جمال‌الدین عبدالرزاق

شمارهٔ ۱۱۴ - این قطعه متوسط را یکی از بزرگان عصر از طبع خود باستاد جمال الدین نوشته و او را نزد خود خوانده

۱

ای نقشبند عالم جان اندرین جهان

نی نی که نیست هیچ پذیرای نقش جان

۲

تو صورت جمالی لابل که گشته

معنی آن که خود نبود صورتی روان

۳

نقش لقای خوب تو بینم منم جمال

نامت جمال نقاش آمد ز بهر آن

۴

باتن بساخت جان چه شود گر لطافتت

باطبع با کثافت من ساخت همچنان

۵

خاک ارچه هست سست و کثیف و گران و زشت

آب لطیف خوب سبک شد روان در آن

۶

ور طبع تو نباشد با هم بطبع من

بس سازگار هست طبیبی در این میان

۷

ناهید چرخ و طرف مه و آسمان لطف

یادآور ای عزیز که گفتن نمیتوان

۸

از بهر اتفاق طبایع بماند یاد

تریاق اربعه ز حکیمان باستان

۹

ای یار غار حب کن ازین حب یار غار

با جنتیان احمر و با مرو زعفران

۱۰

باشد که طبع تر تو باطبع خشک من

زین نوش داروئی که بسازم کند قران

تصاویر و صوت

دیوان عبدالرزاق اصفهانی به تصحیح وحید دستگردی - جمال الدین محمد بن عبدالرزاق اصفهانی - تصویر ۳۱۲

نظرات