جمال‌الدین عبدالرزاق

جمال‌الدین عبدالرزاق

شمارهٔ ۱۰

۱

باز مرا عشق گریبان گرفت

باز دلم دامن جانان گرفت

۲

عشق بتان آفت جان و دلست

وای برای کو پی ایشان گرفت

۳

سرو بدید آن قد و حیران بماند

ماه بدید آن رخ و نقصان گرفت

۴

گفتم اگر دل ببرد باک نیست

آه که دل برد و پی جان گرفت

۵

باک ندارد ز سر زلف او

دل چو ره آن لب خندان گرفت

۶

کز ظلمات ایچ نیندیشد آن

کش هوس چشمه حیوان گرفت

۷

گفتم مردم ز غم عشق گفت

ماتمی از بهتر تو نتوان گرفت

۸

قصه چه خوانم بمن آن کرد دوست

که دشمن انگشت بدندان گرفت

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
Mehrdad
۱۴۰۰/۰۸/۱۸ - ۰۴:۱۴:۲۱
در بیت دوم مصرع دوم وای بر آن درست است و در بیت ششم مصرع اول هیچ نیندیشد درست میباشد