جمال‌الدین عبدالرزاق

جمال‌الدین عبدالرزاق

شمارهٔ ۱۰۴

۱

یارب ار تو خوش درآئی چون بود

نی که این از طبع تو بیرون بود

۲

ذره سایه نیارد پیش تو

ور همه خورشید بر گردون بود

۳

از تو دشنامی بجانی میخرم

زانکه دشنام تو هم موزون بود

۴

بی تو اندر آتش دل غرقه ام

زندگانی بی تو زرین به چون بود

۵

در فراقت آب دیده صرف شد

بعد ازین هر قطره کاید خون بود

۶

دوستی با دشمنانم میکنی

مرگ اگر شیرین بود اکنون بود

تصاویر و صوت

نظرات