
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۱۱۷
۱
این خبر داری که من آن نیستم
با تو بر آن شرط و پیمان نیستم
۲
ناز در باقی کن اکنون کان گذشت
ور چنان دانی تو چونان نیستم
۳
من همی دانم که دیگر گونه
تا بدین حد نیز نادان نیستم
۴
گفتی از عشقم پشمیانی، بلی
در پیشمانی پشیمان نیستم
۵
دل بدادم جان همی خواهی کنون؟
بنده ام لیکن بفرمان نیستم
۶
خواستم کردن نثار پای تو
لیکن اکنون بر سر آن نیستم
۷
تیز کردی بر دلم دندان برو
من حریفی آبدندان نیستم
۸
چند گوئی رو دگر یاری بگیر
گر نگیرم پس مسلمان نیستم
نظرات