
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۱۱۹
۱
آه این منم که بسته عشقی چنین شدم
دربند آن کمند پراز تاب و چین شدم
۲
آن توسنم که بافلکم بود سرکشی
تا بالگام عشق چنین زیرزین شدم
۳
گفتم ز عشق دم نزنم آه دم زدم
گفتم که صید کس نشوم هان ببین شدم
۴
یاری که هست پاکتر از آب آسمان
از عشق او ببین که چو خاک زمین شدم
۵
بر عاشقان ز روی فراغی که داشتم
کردم همیشه منع و گرفتار ازین شدم
۶
از بسکه گفته ام که زبانم بریده باد
عشق از کجا و من ز کجا اینچنین شدم
نظرات