جمال‌الدین عبدالرزاق

جمال‌الدین عبدالرزاق

شمارهٔ ۱۵

۱

هر وقت دلدار مرا با من خطابی دیگر است

بی جرم با من هر دمش از نو عتابی دیگر است

۲

گفتم به جان منت بنه جان بستدی بوسه بده

در زیر لب می‌گفت زه این از حسابی دیگر است

۳

گفتم به من بگذار جان یا بوسه‌ای ده رایگان

گفتا نه این بینی نه آن این خود جوابی دیگر است

۴

گفتم طریقی ساز پس یک ساعتم فریاد رس

کز هجر تو جان هر نفس در رنج و تابی دیگر است

۵

گفتا که زر باید کهن ور نیست کوته کن سخن

نی نی حدیث زر مکن کان فصل بابی دیگر است

۶

گفتم گذر کن سوی من باز آر آب روی من

کز طعنهٔ بدگوی من دل در عذابی دیگر است

۷

بگشاد ز اشک چون گهر بر روی من روی دگر

یا رب ندانست اینقدر کاین آب آبی دیگر است

۸

گفتی که دل شد نیکخو شد با دگر کس مهرجو

دوشین کجا خفتی بگو کاین خواب خوابی دیگر است

تصاویر و صوت

دیوان عبدالرزاق اصفهانی به تصحیح وحید دستگردی - جمال الدین محمد بن عبدالرزاق اصفهانی - تصویر ۴۷۱

نظرات

user_image
Mehrdad
۱۴۰۰/۰۸/۱۹ - ۰۴:۴۳:۳۱
شعر بسیار زیباییست ولی متاسفانه خوندنش خیلی سخته از بس کلماتش به هم چسبیده و فاصله رعایت نشده