
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۱۷
۱
یک بار که لعل او سخن گفت
بنگر که چه نغز و دلشکن گفت
۲
هر سرد که دشمنی نگوید
امروز بدوستی بمن گفت
۳
صد بار دروغ کرد وعده
وانگاه مرا دروغ زن گفت
۴
من این نه ازو شنیده ام کاین
آن نرگس مست تیغ زن گفت
۵
نی نی که هر آنچه گفت با من
حقا که بجای خویشتن گفت
۶
گر خود همه کفر گفت دلبر
آخر نه بدان لب و دهن گفت؟
۷
گشتست فراخ تنگ شکر
تا شکر تنگ او سخن گفت
تصاویر و صوت

نظرات