
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۲۳
۱
عشق را با دل من صد رازست
در غم بر دل مسکین بازست
۲
چرخ در کشتن من میکوشد
یار با چرخ درین انبازست
۳
ناز برد از حد و با روی چنین
ناز در گنجد و جای نازست
۴
عشقت ای دوست اگر نه اجلست
گرد جانم ز چه در پروازست
۵
شب زلف تو چه روز افزونست
چشم آهوت چه روبه بازست
۶
صبح و مشگست برخسار و بزلف
لاجرم پرده درو غمازست
۷
گر دلم گرد تو گردد چه عجب
کت سر زلف کمند اندازست
۸
یکدم از من نشود هجر تو دور
یارب این هجر تو چون دمسازست
تصاویر و صوت

نظرات