
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۲۸
۱
عشقت ایدوست مرا همنفسست
بی تو بر من همه عالم قفسست
۲
حلقه زلف تو دل می گیرد
در شب زلف تو حلقه عسست
۳
من ز عشق تو کجا بگریزم
کاشگم از پیش و غم تو زپسست
۴
غم تو میخورم و میگریم
چون باشگی و غمی دسترسست
۵
مرگ نزدیک بمن چونان شد
که میان من و او یک نفسست
۶
هر که گوید که فلان را بنواز
گوئی از خشم فلان خود چه کسست
۷
خشم و دشنام تو در می باید
طعنه دشمنم آخر نه بسست؟
نظرات