جمال‌الدین عبدالرزاق

جمال‌الدین عبدالرزاق

شمارهٔ ۳۹

۱

دلم از دیده برون می‌آید

چه دهم شرح که چون می‌آید

۲

حل شده دل ز ره دیده برفت

زان سرشکم همه خون می‌آید

۳

دل اگر خود همه از سنگ بود

به کف عشق زبون می‌آید

۴

یارب آن مَه به چه ماند یارب

که هم از حلقه کنون می‌آید

۵

چشم خیره شود از طلعت او

کز در حجره درون می‌آید

۶

ای که در رنگ و طراوت رخ تو

از گل و لاله فزون می‌آید

۷

خیز و از پرده برون آی تو نیز

که گل از پرده برون می‌آید

تصاویر و صوت

نظرات