
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۴۷
۱
عشق تو تا دست سوی جان نبرد
با دل من دست به پیمان نبرد
۲
تا دل من دل ز جهان برنداشت
نام چو تو دلبر جانان نبرد
۳
دیده همی گرید و گو خون گری
چند بدو گفتم و فرمان نبرد
۴
صبر که میگفت ترا من بَسَم
این همه میگفت و به پایان نبرد
۵
دل که همی راه سلامت سپرد
عاقبت از عشق تو هم جان نبرد
۶
با دل خود چاره چه سازم که کس
از دل خود قصه به سلطان نبرد
۷
هم به فدای تو کنم زود جان
گرچه کسی زیره به کرمان نبرد
تصاویر و صوت

نظرات