
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۵
۱
باز مارا هوس خوش پسری افتادست
بازمان از پی دل دردسری افتادست
۲
کار دل سخت بدافتاد درین بار که او
بکف سخت دل بد جگری افتادست
۳
من نمیدانم کاین مشغله بر من زچه خاست
بیش ازین نیست که ما را نظری افتادست
۴
هان بترس ایدل سرگشته که در آنسرکوی
هر کجا پای نهی تازه سری افتادست
۵
چه خوشست اینکه شکایت کنم از عشق بدو
یعنی این کار مرا با دگری افتادست
تصاویر و صوت

نظرات
میــــرِ سلطان احمـــد