
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۵۲
۱
پشتم ز غم فراق خم دارد
رویم ز سرشک دیده نم دارد
۲
من عشق ترا نهفته چون دارم
کم آب دودیده متهم دارد
۳
در زیر گلیم چون توان زد طبل
کاندر همه عالمم علم دارد
۴
رویم زغمت برنگ که گشتست
بر تو بدوجو تراچه غم دارد
۵
چون من بود و زمن بترحقا
درویش که یار محتشم دارد
۶
وصل تو هزار وعده ام دادست
آری نه ازین متاع کم دارد
۷
با دلبر می ز جام زر نوشد
چون نرگس هر که شش درم دارد
نظرات