جمال‌الدین عبدالرزاق

جمال‌الدین عبدالرزاق

شمارهٔ ۵۶

۱

تماشا می‌کنم از دور هرکسی دلبری دارد

چه تدبیر ای مسلمانان دل من کافری دارد

۲

به خون من چرا کوشد سر زلفین خونخوارش

مگر زلفش نمی‌خواهد که چون من چاکری دارد

۳

مرا گفتی گر از سنگی ترا غم نیست گرداند

تو این معنی کسی را گو که از هستی دری دارد

۴

دل اندر وصل چو نبندم که وصل تو کسی یابد

که جز اشکش بود سیمی به جز چهره زری دارد

۵

مرا تا دسترس نبود به وصل از پای ننشینم

همی‌جویم که می‌دانم که این رشته سری دارد

تصاویر و صوت

نظرات