جمال‌الدین عبدالرزاق

جمال‌الدین عبدالرزاق

شمارهٔ ۶

۱

نز هجر توأم بجان امانی هست

نه وصل ترا بدل نشانی هست

۲

جانم بگداخت در فراق آری

جانی اگرم امید جانی هست؟

۳

چونان شده ام که گر مرا بینی

شبهت فتدت که این فلانی هست

۴

من طیره شوم چو تو کمر بندی

یعنی که ترا مگر میانی هست

۵

گفتی ندهم بجان یکی بوسه

آری مده ار در آن زیانی هست

۶

خود هیچ سخن مگوی با عاشق

تا کس بنداندت دهانی هست

۷

میکن زجفا هر آنچه بتوانی

کاخر پس ازین جهان جهانی هست

تصاویر و صوت

نظرات