
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۷۶
۱
بیتو عیشم سخت ناخوش میرود
صد ستم بر جان غمکش میرود
۲
دل ز باد سرد و آب چشم من
همچو خاکستر بر آتش میرود
۳
روزگار من ز جور زلف تو
همچو زلف تو مشوش میرود
۴
لاله تو می زرِه پوشد از آنک
نرگست با تیر و ترکش میرود
۵
پای زلف تو که دارد کز ستم
در رکابش چرخ سرکش میرود
۶
چرخ در حسنت تماشا میکند
چشم پروین زین جهت شش میرود
۷
دوش گفتی بیمنت چون است حال
چون فرامش نیستم خوش میرود
نظرات