
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۸
۱
بس آه کم ز عشق تو از آسمان گذشت
بس اشک کم ز هجر تو از دیدگان گذشت
۲
هم جانم از فراق توایجان بلب رسید
هم کاردم ز هجر تو از استخوان گذشت
۳
در آب دیده غرقم و این از همه بتر
کآهی نمیتوان زد کآب از دهان گذشت
۴
گفتی که چون گذشت ترا در فراق من
شرحش نمیتوان داد القصه آن گذشت
۵
فی الجمله هم ترا بترست ارنه کار من
بر هر صفت که بود ز سود و زیان گذشت
۶
هم لابه خوشترست ولی جای آن نماند
هم صبر بهترست ولی کار ازان گذشت
۷
جان خواستی و پای بران سخت کرده
جهدی بکن مگر ز سرش در توان گذشت
۸
هر جا که میروم همه این میرود سخن
کانچ از غم فراق فلان بر فلان گذشت
تصاویر و صوت

نظرات
Kako Kalahan