جمال‌الدین عبدالرزاق

جمال‌الدین عبدالرزاق

شمارهٔ ۹۰

۱

دلبرم بر من تحکم میکند

عهدنامه هر زمان گم میکند

۲

می نهد هر ساعتی خاری دگر

پس چو گل در لب تبسم میکند

۳

نرگس بی آب او در دلبری

التفاتی خود بمردم میکند

۴

بارخت هرکو کند برمه نگاه

بر لب دریا تیمم میکند

۵

مردم چشمم سیه جامه چراست

گرنه از جورش تظلم میکند

۶

مورچه از غالیه برگل که کرد

آن کند کز مشک کژدم میکند

۷

جز گل و نرگس نبوید زلف او

زنگئی چندین تنعم میکند؟

تصاویر و صوت

نظرات