
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۹۱
۱
رو که ز عشق تو جز عنا نفزاید
از تو و خوی تو کارکس نگشاید
۲
خود نه حدیثی نه پرسشی نه سلامی
نیک بدیدم من از تو هیچ نیاید
۳
خون دلم میخوری مخور که روانیست
قصد بجان میکنی مکن که نشاید
۴
با رخ تو گر وفا بدی سره بودی
حسن و وفا خود بیک هوا بنپاید
۵
ناز تو و سوز من چنان بنماند
خنده گل و اشک ابر دیر نپاید
۶
هرچه بگریم من از غم تو تو از طنز
گوئی مسکین فلان ز چشم برآید
۷
وه که چنین سخت جان و سنگدل الحق
کس چو من و تو بروزگار نزاید
تصاویر و صوت

نظرات