
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۹۴
۱
هر که جان پیش تو فدی نکند
وصل تو سوی او ندی نکند
۲
آفتاب از طریق حسن رود
جز بروی تو اقتدی نکند
۳
هر کجا وصل تو نماید روی
تن که باشد که جان فدی نکند
۴
وعده داد وصل تو ما را
مدتی رفت و هیچ می نکند
۵
چشم بیمار تو چه بی آبست
که بجز خون دل غذی نکند
۶
دست رنجه مکن بکشتن من
کشتن چون منی کری نکند
نظرات