
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۹۸
۱
هجران تو ای پسر نگوید
تا از من خسته دل چه جوید
۲
ترسم که دل فضول سرکش
دست از تو بخون دیده شوید
۳
بس خار که در دلم خلد صبر
تا کی گل وصل می ببوید
۴
گفتی که دلت زهجر چونست
از زلف بپرس تا بگوید
۵
از باغ جمال خوبرویان
البته گل وفا نروید
۶
بل تا همه خون شود دل از غم
تا از پی تو همی چه پوید
نظرات