
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۱۰۸ - در بسته
۱
گفتند دی مرا که بر خواجه میروی
گفتم چو راه یابم آنجا بسر روم
۲
لیکن چو در ببندد و ندهد جواب کس
من ساعتی بباشم و جای دگر روم
۳
در بسته دارداوی و من از چند کوچکم
هم نیستم چنانکه ز سوراخ در روم
۴
من همچو آفتاب ز پرده بنگذرم
نه چون قضای بد ز دربسته در روم
نظرات