
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۳۲ - آب بجای می
۱
ای بزرگی که پایه قدرت
اولش غایت کمال بود
۲
آفتاب سعادتت آن نیست
کش پس استوار زوال بود
۳
زین تحیت پس از دعا و ثنا
غرض بنده یک سوال بود
۴
بارها با خواص خود گفتی
دست تحقیق چون جمال بود
۵
پس ز بهر یکی قرابه می
که مرا بر تو رسم سال بود
۶
چون پس از انتظار یکساله
آب بدهی مرا چه حال بود؟
۷
تا ندیدم من آن ندانستم
کاب هرگز چنان زلال بود
۸
هر که زینگونه می دهد بکسی
راستی جای قاف و دال بود
۹
تو نفرموده من این دانم
کز تو این موصلت محال بود
۱۰
یا غرض این بدست تا باری
بهمه مذهبی حلال بود
تصاویر و صوت

نظرات