
جمالالدین عبدالرزاق
شمارهٔ ۷۹ - انقلاب اصفهان
۱
دیدی تو اصفهانرا آنشهر خلد پیکر
آن سدره مقدس آن عدن روح پرور
۲
آن بارگاه ملت وان تختگاه دولت
آن روی هفت عالم وانچشم هفت کشور
۳
هر کوچه جویباری محکم بمهر عصمت
هر خانه سایه سایه با یکدگر مجاور
۴
از غایت سخاوت زردار او تهی دست
وزمایه قناعت درویش او توانگر
۵
اکنون ببین در آنخلد طوبی بیخ کنده
ولدان مو بریده حوران کشته شوهر
۶
شهری چو چشم خوبان آراسته بمردم
خالی شده ز مردم حالی چو چشم عبهر
۷
همچون صباح کاذب خطی ولی مبتر
همچون سراب شوره حظی ولی مزور
۸
لطف خدای دیدی اکنون سیاستش بین
انواع لطف دیدی آثار قهربنگر
۹
مشک از عنابچین در شد قار همچو کافور
لؤلؤ ز غصه در بحر شد قیر همچو عنبر
۱۰
نحل اربداندی این ممکن که گردد از سهم
شهد شچو شحم حنظل مومشچو سنگمرمر
۱۱
آتش پرست را گو برگیر نار و زنار
کایدر نماند اصلا نه مسجد و نه منبر
۱۲
بنگر بدین عجایب طوفان و کوه جودی
دجال و مهد مهدی غرقاب و بیت مشعر
نظرات